مثل یه پر وا نه ببین ، اسیر مشته بسته ام
از این همه پرسه زدن ، کوچه به کوچه خسته ام
تو لحظه های بی کسی اسیر ناباوری ام
تو قاب خالیِ جنون ، یه عکسِ خاکستری ام
توی این ثانیه های بی رمق ، لحظه های آبی تو حروم نکن
این روزها ابری و خاکستریِ ، شبهای آفتابی تو حروم نكن
بگو خورشید از کدوم ور در اومد ، که تو مثل قصه رویایی شدی
ماهیِ زخمیِ پاشوره ی حوض ، کی رو خواب دیدی که دریایی شدی
آلوده ام ، آلوده ام همرنگِ با مرداب
نفرینی ام در حسرت ، بیداری از این خواب
برای من که رفیق سفرم ، مرهم زخم های خستگی تویی
برای من که غریب جاده هام ، آخرین همدمِ خونگی تویی
از رو گلبرگ گلهای کاغذی ، اشک هامو با دست آلوده بچین
منو تو آیینه ها شستشو بده ، تو چشام حادثه ی عشقو ببین
قصه پروانه ببین ، اسیرِ مشت بسته ام
از این همه پرسه زدن ، کوچه به کوچه خسته ام